محمود کاوه هنوز زنده است!
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۸۰۹۸۵
همان که در ۱۹ سالگی برای زنده یا مرده و سرش جایزه دو میلیونی گذاشتند و تا سال ۶۵ قیمت سرش به رکورد دستنیافتنی هفت میلیون رسید.
نگهبانی برای مزار کاوه
محمود کاوه، همان که به والدینش گفت، اگر به شهادت رسیدم مرا بین شهدا دفن کنید و زمانی که پیکر وی را جهت دفن به حرم امام رضا(ع) بردند، پدرش گفت؛ «محمود از اول با بسیجیها بوده، بهتره طبق وصیتش پیش آنها دفن بشه».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امنیت زنان و دختران
یک دسته مسلح از اراذل و اوباش کومله و دموکرات بیهوا و به نامردی به یکی از دهات حوالی مهاباد ریخته و قتل و غارتگری کردند و چند دختر جوان را هم ربودند. خبر خیلی سریع به محمود کاوه در مقر رادیویی لشکر ویژه شهدا رسید. به محض شنیدن این خبر، رگ گردن محمود برآمد و سریع رفت توی محوطه و بخشی از نیروهایش را سازماندهی کرد؛ از آنهایی که مرد راهپیمایی جنگی در شب بودند و راه چند روزه در کوهستان با ادوات و تجهیزات را یک روزه طی میکردند. ضد انقلابیون هیچ وقت فکر نمیکردند خروسخوان صبح که بیدار شوند و صخرههای اطرافشان را ببینند با پرچمهای یازهرا (س) لشکر ویژه شهدا مواجه شوند. شنیده بودند که کاوه سریعالعمل است ولی باور نمیکردند تا این حد. میخواستند گروکشی کنند. ماموستای ده را فرستادند جلو؛ گفتند به کاوه بگو اگر حمله کند به ملت رحم نمیکنیم؛ ولی اگر قول بدهد کاری به ما نداشته باشد ما فقط آذوقهمان را برمیداریم و میرویم و دخترها را هم برمیگردانیم به خانوادهشان. آقا محمود شنید و قبول کرد. زنها و دخترها هم رفتند سراغ زندگیشان. اما کاوه رفت دنبال ضد انقلاب. گفتند، مگر نگفتی بهشان کاری نداری؟ جواب داد؛ اعتبار حرف آنها توی ده بود. اینها میروند جای دیگر و دوباره همین اعمال را انجام میدهند. باید جلویشان را بگیریم. همشان را توی یک صحرا گیر آورد و بیشترشان را کشت و یکسری هم اسیر شدند. آقا محمود از روزی که وارد کردستان شد، زن و بچه مردم از برکت وجودش امنیت پیدا کردند.
اقتدا به محمود کاوه
بر همه کاملا واضح است که شهید محمد بروجردی یک رکن اصلی در دفاع مقدس و کاشف بزرگمردانی چون شهیدان همت، ناصر کاظمی، احمد متوسلیان، علی قمی، حسین خرازی، محمود شهبازی و...بوده است. یکی از بزرگانی که تحت حمایت حاج محمد قرار گرفت، شهید کاوه بود. شهید بروجردی خودش فرمانده قرارگاه حضرت حمزه بود و همه رزمندگان نامدار تحت امر این قرارگاه کار میکردند، اما شخص شهید بروجردی روی آقا محمود یک حساب دیگر باز کرده بود و همیشه میگفت: کاوه زاده شده برای جنگ چریکی در کردستان... جالب اینکه آنقدر روی اخلاق و اعمال کاوه اعتماد داشت که همیشه منتظر یک فرصت بود تا برای نماز به آقا محمود اقتدا کند. یک بار که آقا محمود به نماز ایستاده بود، حاج محمدآقا رفت و پشت سرش قامت بست. شهید کاوه تا فهمید حاج محمدآقا به او اقتدا کرده آنقدر سریع نماز را به جا آورد که حاج محمدآقا نتونست بهش برسه و نماز خودش را ادامه داد. بعدها شهید کاوه طوری میایستاد که پشتش جا نباشد تا حاج محمدآقا به او اقتدا کند. علت این کار فقط همین بود که حاج محمد پاکدامنی و توکل بالا و ایمان سرشار به خدا و آمادگی فوقالعاده برای شهادت را در شهید کاوه دیده بود.
ماجرای یک شایعه
سال ۶۳ یک شایعه پیچید که عراق و ضد انقلاب در حملاتی که داشتند، محمود کاوه فرمانده کارکشته سپاه کردستان را شهید کردهاند. کمکم شایعه قوت گرفت و ضد انقلاب از زن و مرد ریختند توی بازارها و خیابانها و به جشن و پایکوبی که کاوه کشته شده! عراقیها هم که با دمشان گردو میشکستند، جشن عمومی گرفتند. جریان که به خود آقا محمود رسید، حسابی زخم و زار بود و مجروح. به زحمت از جای خود بلند شد، لباس پوشید و گفت: بریم بیرون ببینیم چه خبره. با چندتا بسیجی بلند شد و رفت دید بله! بازار غلغله است و شهر شلوغ. یک نفر آمد بهش شیرینی تعارف کرد. پرسید بابت چی؟ گفت: کاوه مُرده! بفرما دهنت رو شیرین کن، خنده هم بکن! آقا محمود رفت وسط بازار شهر ایستاد و صداشو بلند کرد و گفت: ایهاالناس! گوش کنید؛ برید به اربابهاتون بگید محمود کاوه هنوز زنده است، نفس میکشه و تا با خاک یکسانتون نکنه ول کن شما نمیشه! جماعت ضد انقلاب از ترس سرشان را بالا نیاوردند که هیچ، نفس هم نکشیدند و از وحشت آب شدند و رفتن توی زمین.
صف غذا
روزهای قبل از عملیات بدر تازه به اهواز رفته و در پنج طبقه اهواز مستقر بودیم. گردانی از تیپ کماندویی نوهد ارتش به تیپ شهدا مأمور شده بود و یک گردان از لشکر ویژه شهدا به نوهد. در صف غذا بودیم. یکی از ارتشیها مدام شکایت میکرد که فرماندهان سپاه جای گرم و نرم دارند و برایشان شیشلیک و کباب میبرند، آنوقت ما برای ذرهای غذا باید در صف بایستیم و همین طور بد و بیراه میگفت. ما هم تحمل میکردیم. عاقبت زدم روی شانهاش و به آن برادر ارتشی گفتم اخوی! اون آقایی که چند نفر عقبتر در صف ایستاده و یقلوی دستش است را میبینی؟ گفت: «آره میبینم، که چی؟» گفتم او محمود کاوه فرمانده تیپ است. بغض گلویش را گرفت و گریه امانش نداد و این آقا محمود بود که دست بر سر و روی او میکشید و صورتش را میبوسید.
چه کسی سر راه آقا محمود را بگیرد؟!
تروریستها شنیده بودند آقا محمود میخواهد از سر یک گردنه رد بشود. حتی ماشینش را هم میدانستند چیست. اما دلش را نداشتند بروند و کمین کنند. در آخر برای این که چه کسی برود سر راه آقا محمود را بگیرد با هم دعوایشان میشود و روی همدیگر اسلحه میکشند. این را خودشان در اعترافاتشان گفته بودند.
نفوذ به کومله
آنقدر زرنگ و با شهامت بود که حاج محمد بروجردی و ناصر کاظمی، وقتی دیدنش به عنوان نفوذی فرستادنش به حزب کومله. خودش را در حزب جا کرد و شد مسئول پرسنلی حزب. تمام اطلاعات و اخبار ضد انقلاب را کامل استخراج کرد. وقتی کارش تمام شد و برگشت سپاه، ضد انقلاب پشت هم شکست میخورد. تمام آمار و اخبار حزب را تخلیه کرده بود. بعدها فهمیده بودند که او همان محمود کاوه فرمانده نامدار سپاه در کردستان بوده.
جنازه را پس میداد
یکی از خصلتهای پهلوانی و مردانگی شهید کاوه در اوج درگیری با ضد انقلاب رفتار جوانمردانهاش با اسرا و کشتگان دشمن بود. همه میدانند اگر بسیجی یا پاسدار در آن زمان اسیر دست ضد انقلاب میشد به ناجوانمردانهترین وجه با او برخورد میکردند. ضد انقلاب با تیغ و شیشه و چاقو سر از تن سربازان اسلام جدا میکرد و پیکر شهدا را به آتش میکشید، یا سر پاسداران را جلوی نوعروسان از بدن جدا میکردند. اما شهید کاوه با سن کمی که داشت درست در هجده، نوزده سالگی، زمانی که سردار شماره یک مناطق عملیاتی غرب بود، جسد کشتهشدگان ضد انقلاب را برمیداشت و تحویل مساجد میداد تا صاحبان آنها برای بردن اجسادشان اقدام کنند و با اسرایشان طبق شرع اسلام با مدارا و رافت برخورد میکرد.
چشم، برادر کاوه!
به عشق دیدن کاوه درس و دانشگاه را رها کردم و راهی کردستان شدم. وقتی در ساختمان اداری قرارگاه حمزه موفق شدم نامه ماموریت به تیپ شهدا را بگیرم با خوشحالی و لب خندان رفتم کنار جاده ایستادم تا بروم مهاباد مقر تیپ. یک ماشین ایستاد کنارم و گفت، کجا میروی برادر؟ گفتم تیپ شهدا. گفت، بیا بالا که هم مسیریم. توی راه از من پرسید حالا چرا تیپ شهدا؟ گفتم بخاطر دیدن برادر کاوه و کمک کردن به ایشون راهی اونجا شدم. گفت: کاوه رو میشناسی؟ میخوای کمکت کنم؟... دیدم هی دارد سؤال پیچ میکند، گفتم: اولا کاوه نه، برادر کاوه، ثانیا شما همین رانندگیتون رو بکنید بزرگترین کمک را به من کردهاید. من را جلوی در پادگان شهید بروجردی پیاده کرد و رفت. ساعاتی بعد دوباره تو ساختمان لشکر دیدمش. گفت: چرا شما کارت هنوز انجام نشده؟ گفتم نمیدونم. فردی رو صدا کرد و گفت: برادرمون رو در یگانهای رزمی سازماندهی کنید. پاسدار حرفی زد که دهانم از حیرت باز ماند. او گفت: چشم، برادر کاوه!
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: محمود کاوه کومله کردستان حاج محمدآقا محمود کاوه برادر کاوه آقا محمود ضد انقلاب شهید کاوه تیپ شهدا حاج محمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۸۰۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف پیکر مطهر پنج شهید دیگر در دهلران
مسئول گروه تفحص منطقه عملیاتی فکه از کشف پیکر پنج شهید دیگر در منطقه عملیاتی فکه در شهرستان دهلران ایلام خبر داد و گفت: از ۲۹ فروردین تاکنون در مجموع پیکر پاک ۱۲ شهید جاویدالاثر در این منطقه عملیاتی کشف شده است.
رضاعلیجانی شامگاه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: پیکر این شهدا در محل اجرای عملیات والفجر یک در منطقه جنگی فکه کشف شد.
وی افزود: همه این شهدا دارای پلاک شناسایی هستند.
علیجانی ادامه داد: پیکر پاک این شهدا در فاصله نسبتا نزدیک هفت پیکر قبلی که چند روز قبل تفحص شده اند، کشف شد.
وی اضافه کرد: این پیکرها به معراج شهدای تهران جبرای نجام آزمایش های تشخیص هویت و سپس استان محل اعزام به جبهه ها، فرستاده می شوند.
علیجانی ابراز امیدواری کرد: در روزهای آینده پیکرهای مطهر دیگری از شهدای جاویدالاثر در این منطقه تفحص شود.
به گزارش ایرنا، طی روزهای گذشته پیکر هفت شهید دیگر در این منطقه تفحص شد که همه این شهدا پلاک شناسایی داشتند.
۹۲ شهید گمنام در ۴۲ یادمان استان ایلام مدفون هستند.
استان ایلام دارای بیش از سه هزار شهید، ۱۱ هزار جانباز و ۳۰۰ آزاده است که در مقایسه با کل جمعیت استان در دهه ۶۰ (۲۵۰ هزار نفر) بیشترین تعداد ایثارگر کشور متعلق به ایلام است.
مناطق مسکونی استان ایلام بیش از ۳۰۰ بار مورد حمله هوایی رژیم بعث قرار گرفت و تا پایان جنگ تحمیلی و هنگام عملیات مرصاد در محاصره نیروهای عراقی بود.
شرهانی، نقطه ایثار، قلاویزان، سه راهی جندالله، قرارگاه بانروشان، کانال کمیل، قرارگاه شهید باقری، زمین فوتبال چوار، میمک و کوشک از جمله یادمان های دوران دفاع مقدس استان ایلام هستند.
کانال عصر ایران در تلگرام